دکتر حجتاله مرادی شبكههاي اجتماعي، نسل جديدي از پايگاههايي هستند كه اين روزها در كانون توجه كاربران اينترنت قرار گرفتهاند. در عصر ارتباطات بهرهبرداري از فضاي مجازي در جهت تأثيرگذاري بر جوامع مختلف توسط كشورهاي استعماري رشدی فزاينده داشته و به مرور زمان شبكههاي اجتماعي مجازي كه اغلب با سرمايهگذاري سازمانهاي اطلاعاتي امريكا بهوجود آمده، […]
دکتر حجتاله مرادی
شبكههاي اجتماعي، نسل جديدي از پايگاههايي هستند كه اين روزها در كانون توجه كاربران اينترنت قرار گرفتهاند. در عصر ارتباطات بهرهبرداري از فضاي مجازي در جهت تأثيرگذاري بر جوامع مختلف توسط كشورهاي استعماري رشدی فزاينده داشته و به مرور زمان شبكههاي اجتماعي مجازي كه اغلب با سرمايهگذاري سازمانهاي اطلاعاتي امريكا بهوجود آمده، نقش مهمي را در اين فضا بر عهده گرفتهاند. بهطوري كه سازمانهاي اطلاعاتي از شبكههاي یادشده در جهت رسيدن به اهداف خود و تغيير رفتار در جامعه هدف با بهرهگیری از عوامل و منابع پنهان خود بهرهبرداري ميكنند.
نكته تأملبرانگیز اين است كه بهطورمعمول انديشمندان كاركردهاي عمليات رواني را به انواع سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي محدود ميكنند؛ درحاليكه ماهيت پنهان عمليات رواني كاملا اطلاعاتي است؛ سياست اطلاعاتي كه اغلب بهوسيله دستكاري نمادها در فضاي رسانهها اجرا ميشود. كنشگران اجتماعي، نهادها و جنبشهاي فرهنگي با بهرهبردن از همين ويژگي شبكههاي اجتماعي به ترويج ديدگاهها، ارزشها و حتي همگانيكردن مطالبات خويش پرداخته، با بهرهمندی از حمايت سايبري از آن بهعنوان اهرم فشار در فضاي فيزيكي استفاده ميكنند. قدرت سايبري ميتواند براي اهدافي درون فضاي سايبر يا خارج از آن مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
در حقيقت عمليات رواني به روشها و شيوههاي مختلفي براي اثرگذاري در جامعه هدف انجام ميپذيرد كه مهمترين آن عبارت است از: تبليغات، شايعه، انواع ترور، قانعسازي، اغوا و فريب، تشكيك، تهديد، تحقير، تطميع، سانسور، تحميق، شستوشوي مغزي و… .
طي دهه اخير شبكههاي اجتماعي مجازي كه با سرعتي بيبديل در حال گسترش بوده، مورد اقبال نسل جديد واقع شده است و با همين شيوهها بهعنوان ابزار عمليات رواني براي انقلابهاي رنگين در كشورهاي غيرهمسو با امريكا يا تغيير افكار عمومي در خود كشورها توسط جريانهاي مختلف استفاده ميشود؛ بهعنوان نمونه فيسبوك و توئيتر به كمك سازمانهاي اطلاعاتي امريكا گسترش يافتهاند. سازمانهاي مورد اشاره به كمك اطلاعات كاربران شبكههاي یادشده و عوامل اطلاعاتي، نسبت به انجام مأموريتهاي مدنظر حاكمان خود در ساير كشورها اقدام ميكنند كه نمونههاي بارز آن را ميتوان در انقلابهاي مخملي جهان و فتنه88 ايران ديد. تا جايي كه كلينتون، وزير خارجه وقت امريكا در خاطرات خود، پشتصحنههاي آشوب در ايران را اينگونه روايت ميكند: «در پشت صحنه، گروه من در وزارت خارجه بهطور مداوم با فعالان در ايران در ارتباط بودند و براي جلوگيري از تعطيلشدن توئيتر، بهطور فوريتي مداخله كردند؛ قطع شدن توئيتر بهمعناي از بين رفتن يكي از وسايل اصلي ارتباطي معترضان بود».
باراك اوباما، رئيسجمهور سابق امريكا نيز در گزارشي كه براي رؤساي كنگره و مجلس سناي امريكا ارسال كرد، به صراحت به ساماندهي فتنه 88 با استفاده از ابزارهايي همانند شبكههاي خبري، شبكههاي اجتماعي نظير فيسبوك، توئيتر و.. اعتراف كرد. از اينرو ميتوان شبكههاي اجتماعي را مهمترين ابزار دشمن براي تأثيرگذاري بر افكار افکار عمومی به منظور راهاندازی آشوبهای اجتماعی دانست.
با توجه به روند رو به رشد استفاده از اينترنت، شبكههاي اجتماعي در آينده اهميت فزايندهاي پيدا خواهند كرد؛ بهگونهاي كه ميتوان پيشبيني كرد اين شبكهها طی سالهای آتی جايگزين جدي براي رسانههاي رسمي شوند. از اينرو توجه و برنامهريزي براي جلوگيري از تبعات منفي اين شبكهها بسيار حائز اهميت است.
هماكنون فضاي مجازي به عاملی تعيينكننده در زمينه مناسبات و منازعات سياسي بينالمللي تبديلشده كه ميتوان آن را يكي از ابعاد مهم پديده جهانيشدن دانست. از اينرو مقام معظم رهبري حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) با بينش و درك عميق خود، بارها بر ضرورت استفاده از تواناييها و استعدادهاي جوانان انقلابي و سياستگذاري صحيح و اقدامات سنجيده و هماهنگ در جهت خروج از حالت انفعال در عرصه فضاي مجازي، تأكيد كردهاند. با توجه به هشدارهاي مكرر رهبر معظم انقلاب و اعترافات دشمنان قسمخورده ايران ضروري است در فضاي مجازي ضمن باور دشمني دشمن و توهم نپنداشتن آن، با اقداماتي مؤثر، تهديدها را به فرصت تبديل كرده و از فضاي مجازي بهعنوان ابزاري كارآمد در مسير انقلاب اسلامي استفاده كنيم؛ از سویي بايد توجه داشت شبكههاي مجازي نميتوانند بهخودي خود منشأ تحولات بهشمار آیند.
عمليات رواني در شبكههاي اجتماعي زماني موفقيت بيشتري كسب ميكند كه در فضاي حقيقي عواملي بهصورت آگاهانه يا ناآگاهانه به آن دامن بزنند؛ لذا ضروري است كه براي مقابله، مستندسازي در هر دو فضا جدي گرفتهشده و جوانان انقلابي در فضاي مجازي بهخصوص شبكههاي اجتماعي حضوري آگاهانه و فعال داشته باشند.